برای شما پیش نیامده؟

ساخت وبلاگ

«علی لهراسبی» یک آهنگ دارد به نام «راهرو». کاری با سر و تهش ندارم ولی یک جایی آن وسط‌ها می‌گوید:«یه جوری دلم تنگ میشه برات، محاله بتونی تصور کنی/ گمونم نمی‌تونی حتی خودت،جای خالیتو تو دلم پُر کنی»

خیلی حس عجیبی دارد این یک تکه. و عجیب‌تر این که من بارها درکش کرده‌ام. برای شما پیش نیامده؟

 این که مثلا یک نفر به هر دلیلی برود (مثلا یکی از هم‌کلاسی‌های مدرسه‌تان به خاطر اسباب‌کشی برود از آن مدرسه) و فکر کنید دیگر نمی‌بینیدش و بی‌تاب بشوید و صبح تا شب فکرتان درگیرش باشد و مطمئن باشید او نمی‌تواند حتی حال‌تان را تصور کند و ... بعد از یک مدت کوتاه، برگردد. نمی‌گویم سال یا ماه که فکر کنید «خب شرایط در این مدت عوض شده، نبودنش عادت شده و ...» دو-سه هفته یا دقیقا در همان زمانی که شما بی‌تابید. نه بعدش که حال‌تان بهتر شد. موقع رفتن هم بحث و دعوایی پیش نیامده که بگوییم نوعی کدورت باعث این حس شده. چه حسی؟

 اگر دقیق‌تر بخواهم بگویم می‌شود این: «آن قدر از رفتنش ناراحت هستید که حتی برگشتنش هم نمی‌تواند خوش‌حال‌تان کند. و آن‌قدر دلتنگ او شده‌اید که با بودنش هم دلتنگی‌تان دیگر رفع نمی‌شود. دوست‌تان برگشته، اما این غم احتمالا تا مدت‌های طولانی با شما خواهد بود.»

همین حالا درگیرش هستم.


+ آن زمان‌ها که من کارهای این خواننده را گوش می‌دادم(دوران دبیرستان) بیشتر آهنگ‌هایش غمگین بود. نمی‌دانم الان چطور می‌خواند. اما این مورد و موردی که در پی‌نوشت بعدی اشاره می‌کنم محتوای خاصی داشتند و خیلی توی ذهنم پررنگ هستند.

+ همین خواننده یک آهنگ دیگر دارد که زاویه‌ی دیدش برایم جالب است. از یک حسی که معمولا در آهنگ‌ها به آن اشاره نمی‌شود می‌خواند. آهنگ «صدام کن»(لینک)

یه خسته ی خیلی خسته...
ما را در سایت یه خسته ی خیلی خسته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5elak737 بازدید : 45 تاريخ : پنجشنبه 6 تير 1398 ساعت: 1:52