«گناه حکومتهای پیشین این بود که اموال مردم را در جهت اهداف پلید خود خرج میکردند. در حالی که ما این اموال را در جهت اهداف پلید آنان خرج نمیکنیم، بلکه در جهت اهداف ارجمند خودمان خرج میکنیم. و هر کس که از کمترین میزان عقل و شعور برخوردار باشد،میتواند تفاوت زمین تا آسمان را میان ما و آنها ببیند.
پس ما کاملا سر حرف خودمان هستیم که میگفتیم:"دزدی کار زشتی است." اما اکنون به یک استثنای کاملا طبیعی که تا به حال از شدت وضوح مغفول مانده بود، تصریح میکنیم و جمله تاریخی خود را به این ترتیب تکامل میدهیم:
"دزدی کار زشتی است مگر برای اهداف متعالی."
به عبارت دیگر، وقتی ما پول مردم را صرف تحکیم و تقویت حکومت خودمان میکنیم، در حقیقت به مردم خدمت کردهایم. و مردم یقینا قدرشناس و سپاسگزار ما خواهند بود.یعنی به واقع اگر بخواهیم نگاه دقیقتری داشته باشیم، نباید اسم دزدی روی این کار بگذاریم. و اگر میگذاریم صرفا به این دلیل است که مردم در حکومتهای پیشین،این کار را به این اسم، صدا میکردهاند.
***
و اما در مورد آداب دزدی، لازم است اول یک جمعبندی و نتیجهگیری از مطالب داشته باشیم که رشته سخن از دستم خارج نشود و بعد اگر لازم شد، توضیحات بیشتر بدهم.
پس ما از آنچه قرار است بگوییم، نتیجه میگیریم که:
۱- اولین اصل در دزدی، خونسردی و اعتماد به نفس است.هیچ انسانی به مقام والای سرقت دست پیدا نمیکند مگر این که مال دیگران را مال خود بداند و با همان خونسردی و آرامشی که مال خود را جابجا میکند، اموال دیگران را به توبرهی خود منتقل کند.
۲- بهترین زمان برای دزدی، روز روشن است. یعنی زمانی که همهی مردم بیدار و هوشیارند. آن کسی که شبانه و دور از چشم مردم ، اقدام به دزدی میکند، انسانی ذلیل و زبون و خاکبرسر است. از آن گذشته، هیچ کس به جابجایی در روز روشن و ملا عام، گمان دزدی نمیبرد.
۳- همیشه قبل از شروع عملیات، به نقطهای در دوردست اشاره کنید و فریاد بزنید: دزد! دزد! و وقتی توجه همگان به آن سمت جلب شد، شما با آرامش به کارتان برسید.
۴- رعایت عدالت و انصاف در دزدی ، اصلی خدشهناپذیر است.آن کس که در امر دزدی قابل اعتماد نباشد، در هیچ امر دیگری هم قابل اعتماد نیست. آن کسی که بخشی از درآمد دزدی را از همکارانش پنهان میکند و در جیب نامرئیاش میگذارد، یا آن کس که شریک و مقام بالادست خود را در جریان همه درآمدگیها و فرورفتگیها نمیگذارد، در حقیقت خودش زیان میکند و در عملیات بعدی سرش بدون کلاه میماند و سرمی میخورد...»
منبع: سید مهدی شجاعی، دموکراسی یا دموقراضه، نشر نیستان
یه خسته ی خیلی خسته...
ما را در سایت یه خسته ی خیلی خسته دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 5elak737 بازدید : 64 تاريخ : جمعه 19 بهمن 1397 ساعت: 7:38