تهی

ساخت وبلاگ

یه چیزی هست که باید باشه؛ ولی نیست.

نه که فقط الان نباشه؛هیچ وقت نبوده. هیچ وقت.

یعنی اصلا یادم نمیاد که بوده باشه. هر چی فکر می کنم؛ هر چی شخم می زنم گذشته رو؛ باز هم می بینم هیچ وقت نبوده.

شاید حتی نمی دونم چیه. یعنی مطمئنا نمی دونم چیه. که اگه می دونستم؛ خب حداقل می رفتم و به دستش می آوردم ... ولی نمی دونم.

فقط بعضی وقت ها فکر می کنم که می دونم. بعد می فهمم اشتباه کردم.

نمی دونم کِی قراره بفهمم. نمی دونم کِی قراره باشه.

ولی اینو می دونم که تا وقتی نباشه؛ چیزی تغییر نمی کنه. اوضاع همین جوری می مونه.

همیشه فکر می کردم زمان می گذره و درستش می کنه. ولی نمی کنه. حداقل تو این ۲۳ سالی که گذشته؛ نکرده.

دیگه نمی خوام بشینم و منتظر گذر زمان باشم.


+ می ترسم یا نه؟

یه خسته ی خیلی خسته...
ما را در سایت یه خسته ی خیلی خسته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5elak737 بازدید : 67 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1396 ساعت: 5:53