معمای پسته

ساخت وبلاگ

ولی باور کنید اینا باند پسته راه انداختن!احتمالا پسته جمع می کنن بعد قاچاق می کنن:|
امروزم انقلاب بودم.یه دختربچه اومد که خاله، خاله! ازم فال می خری؟ گفتم نه. گفت پس بریم از فروشگاه یه چیزی برام بخر. گفتم چی مثلا؟ گفت پسته!
این دفعه جلوی خنده م رو نتونستم بگیرم. فقط گفتم پسته نمی تونم بخرم. گفت نه دیگه، بریم برام پسته بخر!
گفتم نه.بعدم رفتم تو کتاب فروشی.
واقعا عجیب نیست؟ به نظر من کسی بهشون یاد داده فقط پسته بخوان. بچه های بیچاره اون قدر ساده هم هستن که وقتی می بینن کسی پسته نمی خره، چیز دیگه هم قبول نمی کنن.

+ حالا این که من تازگی ها هرروز هرروز انقلاب چی کار می کنم، برا خودم هم روشن نشده هنوز:|
+ ولی به این خوب یاد نداده بودن، همون اول گفت پسته.(یه ماجرای مشابه چند روز پیش برام پیش اومده بود که تو سه پست قبل تر نوشتمش: کم توقع)

یه خسته ی خیلی خسته...
ما را در سایت یه خسته ی خیلی خسته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5elak737 بازدید : 44 تاريخ : شنبه 30 دی 1396 ساعت: 10:24