ن.

ساخت وبلاگ

امروز ن. رو دیدم تو مترو. دیدنش حداقل این خوبی رو داشت که دیگه ذهنم درگیر این نیست که اگه دیدمش چی کار کنم! اون قدر ناگهانی دیدمش که اصلا وقت نکردم به این سوال فکر کنم و دقیقا مثل قبل باهاش برخورد کردم. احتمالا دفعه ی بعدی که ببینمش هم تغییر خاصی تو رفتارم نمیدم.

تو دوره ای از زندگیم، همه ی دوستام آدم هایی بودن که اعتقادات مذهبی شون خیلی با من متفاوت بود. تو اون دوره من یاد گرفتم که میشه با آدم ها دوست شد و کاری به اعتقادات مذهبی شون نداشت. البته تا حدی که دیگه همه چیز رو زیر سوال نبرن و قبول نداشتن اعتقادات من رو ، دلیلی برای توهین کردن بهشون ندونن.

وجود این جور دوست ها باعث میشن آدم دیگه در راستای عمیق تر کردن اعتقادات مذهبیش تلاشی نکنه و مدت ها تو یه سطح باقی بمونه. و البته می تونه خودش رو هم محک بزنه که تو همین سطح می تونه بمونه یا قراره تنزل کنه.

اما ن. فرق می کرد. ن. دوستی نبود که من انتخابش کرده باشم. از وقتی یادمه، بود.دوست خوبی بود. از اون دوست هایی که هر وقت می بینی شون حرف هایی برای گفتن داری. گاهی پیش میومد که مدتی نبینمش و ازش خبری نداشته باشم، اما بعدش باز هم بود. بعد هم که پای هر دومون به اینستاگرام باز شد و دیگه وقتی که نبود هم خبراش بهم می رسید.

اولاش عکس هایی که میذاشت یه سری عکس از آدم های سیگاری و مشروب و اینا بود با کپشن هایی که معلوم بود از آهنگ های رپی که گوش میده استخراج کرده. اما بعد کم کم از این هم عجیب غریب تر شد...تا این که این اواخر یه پست گذاشت و اعتقاد داشتن به وجود خدا رو مسخره کرد. زیرش هم نوشته بود هر کی این تفکر رو قبول نداره منو نصیحت نکنه و عوضش پیجم رو آنفالو کنه.

خب راستش اون روز خیلی تعجب کردم. به نظرم اعتقاد داشتن یا نداشتن به وجود خدا بنیادی ترین تفکر مذهبی هر آدمیه. برای همین تصمیم گرفتم دیگه ازش خبری نداشته باشم و آنفالوش کنم. تا این که امروز دیدمش.

+ این هایی که ادعا می کنن به خدا اعتقاد ندارن، واقعا به خدا اعتقاد ندارن یا اینم یه جور کلاسه؟

یه خسته ی خیلی خسته...
ما را در سایت یه خسته ی خیلی خسته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5elak737 بازدید : 54 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت: 4:36