تبریک به خودم، تبریک به همه!

ساخت وبلاگ

دیروز با کل داراییم از خونه زدم بیرون که عصر برم با بابام گوشی بخرم.اصلا یه استرس عجیبی بود...مخصوصا این که یه مقداری از پول هم نقد بود. تو خیابون که منتظر اومدن بابام بودم، چند تا موتوری همین طور هی دور می زدن، بعد میومدن می ایستادن جلو من و من هر بار که می دیدم شون سکته می کردم!

خلاصه که رفتیم و گوشی رو خریدیم و من فکر می کردم قراره از این استرس رهایی پیدا کنم... اما زهی خیال باطل! همه ش منتظرم یه نفر بیاد این گوشی رو از دستم بگیره و ببره. یا بذارمش تو کیف و جیبم و یه وقت بهش فشار بیاد و بشکنه!اون قدر بزرگه که تو خونه هم می ترسم یه دستی بگیرمش و مجبورم با دو تا دست نگهش دارم که یه وقت از دستم نیفته! خلاصه که آرامش نذاشته برا من!

گوشی قبلیم هم به مراتب از این کوچیک تر بود، هم عمرا کسی دلش نمی خواست ریسک کنه و بدزدتش، هم من از خدام بود یکی بدزده و ببردش تا یه نفسی از دستش بکشم! تازه اگه کسی می دزدیدش هم مطمئنم با همون یه باری که سعی می کرد ازش استفاده کنه، تمام گناه دزدیش آمرزیده می شد! منم دیگه تکلیفم مشخص بود، گوشی نداشتم و دیگه لازم نبود به ملت توضیح بدم که چرا گوشیم همیشه یا خاموشه، یا آنتن نداره، یا وقتی زنگ می زنن بر نمی دارم(زنگ که می خورد قابلیت لمسیش از کار میفتاد و نمی تونستم جواب بدم:|)

+ اما خب عوض همه ی اینا، از دیروز هی دارم به گوشی جدیدم نگاه می کنم و ذوق مرگ میشم!

یه خسته ی خیلی خسته...
ما را در سایت یه خسته ی خیلی خسته دنبال می کنید

برچسب : تبریک,خودم,تبریک, نویسنده : 5elak737 بازدید : 60 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت: 4:36