از بعد از اون شبی که زلزله شد، تو خونه ما، کسی حتی درو هم محکم می بنده، من یه لحظه یاد اون صدایی که اون شب اومد و بعد خونه لرزید میفتم و هول می کنم.
حالا چند روزه دارن یه ساختمونی که دقیقا پشت اتاق منه رو خراب می کنن، از اول بسازن. و خب بیشتر دارن شب ها کار می کنن. همین جوری هی صداهای ترسناک میاد و حتی بعضی وقت ها زمین می لرزه.بنابراین به طور متوسط هر شب سه بار سکته می کنم :|
+ نمردیم و این وبلاگ حداقل به درد دو نفر که درس بازیابی اطلاعات دارن خورد. الان هنوز هم دارید اینجا رو بازیابی می کنید دوستان؟ :)))
+ هر روزی که می گذره، داره به تعداد آدمایی که نمی تونم تحمل شون کنم اضافه میشه.
+ این حجم از تنفر بی سابقه س!
+ باشه اصلا من الان سرشار از امید به زندگیم و اینا! ولی نمیشه حداقل یه خواب زمستونی ای چیزی برم یه مدت؟!
یه خسته ی خیلی خسته...
ما را در سایت یه خسته ی خیلی خسته دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 5elak737 بازدید : 37 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1396 ساعت: 5:53